- پخش و پلا
- تارو مارپراکنده ترت و پرت ترت و مرت، پرت و پلا
معنی پخش و پلا - جستجوی لغت در جدول جو
- پخش و پلا
- پراکنده، ریخته و پاشیده
- پخش و پلا ((~ُ پَ))
- تار و مار، پراکنده، پرت و پلا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تارو مار پخش وپلا ترت و پرت ترت و مرت، بیهوده بی معنی مزخرف چرند و پرند. دری وری: (وجوابهای پرت و پلایی بسوء لات عدیده ای که از هر طرف بر او باریدن گرفته بود میداد) (دشتی)، تارو مار، چرند و پرند
پراکنده، پخش، سخنان بیهوده و بی معنی، چرند و پرند
پرت و پلا شدن: پراکنده شدن، تار و مار شدن
پرت و پلا شدن: پراکنده شدن، تار و مار شدن
پراکنده، پخش، سخنان بیهوده و بی معنی، چرند و پرند
پراکندن متفرق ساختن